۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

اسطوره و کوردستان( فواد، قاسملو، شرفکندی)

در بنیان هر حرکت اجتماعی و سیاسی امری وجود دارد که آینده را تعیین میکند. اسطوره بخشی از این امر است! اسطوره در باطن فرهنگ اجتماعی جا گرفته است و روح این حرکت اجتماعی را شکل میدهد. باید در نظر داشت اسطوره حقیقت هر ملتی است. بینش یک حرکت اجتماعی را باید در اساطیر اش جستجو کرد.
اسطوره نیرویی کلیت بخش دارد و این نیروي کلیبخش و یکپارچه را مدیون قدرتی است که می تواند تمامی پدیده هاي سطحی را در شبکه اي از روابط ، با وجود، تشابه و تقابل با مفاهیم اساسی ادغام کند، مفاهیمی که به کمک آنها بین مقولاتی انسجام به وجود می آید که در جهان پیرامون خود دارای تفاوتهای نظری و حتی ساختاری هستند.
با این اوصاف باید یک حرکت اجتماعی را با اسطوره هایش تحلیل کرد.
جنبش کوردستان، جنبشی بر گفته از تفکری مدرن است. تفکری که با بک گراندی آزادی خواهانه، عدالت محور، دمکراسی خواه و تا حدود بسیار زیادی چپ گرایانه شکل گرفته است. در قلب این جنبش اجتماعی عظیم، شخصیتهایی بُعد افسانه ای اسطوره را درمینوردند و در شکل یک انسان مدرن خود را نشان میدهند. اسطوره در میان جنبش اجتماعی و سیاسی کوردستان اساسا بعد افسانه ای ندارد بلکه ساختاری لمس شده و قابل درک دارد. توده به راحتی اسطوره اش را لمس کرده است. با اسطوره نشست و برخواست داشته است از زمان وجود اسطوره مدتی زیادی نگذشته است. همین امروزی بودن امر اسطوره در کوردستان باعث پویایی جامعه ی آن شده است. اساطیری جنبش سیاسی کوردستان بُعدی ماورایی ندارند بلکه کاملا انسانی اند و قابل لمس. به راحتی میتوان اسطوره اش را دید، درک اش کرد و آینده را با وجود آن در نظر گرفت.
حتی نقش تراژیک و اسطوره در بطن جامعه ی کوردستان نیروی کلیت بخش آنرا فزونی داده است. شهادت کاک فواد، دکتر قاسملو، دکتر شرفکندی بخشی از این کلیت بخشی است. سالهاست که کوردستان به یاد جان باختن تراژیک اساطیر اش در کلیتی اجتماعی اعتراضی جمع میشود. این اساطیر دیگر از قالبی سازمانی خارج شده اند، ساختاری هستند برای کلیت بخشی به حرکت اجتماعی و سیاسی جامعه ی کوردستان. هر ساله در سالروز شهادتشان کوردستان حرکت اجتماعی سیاسی خود اش را با برگزاری سالگرد جان باختنشان تداوم میبخشد.
با وجود تقابل دیدگاه، در مقوله ی اسطوره حرکت اجتماعی بدون در نظر گرفتن خواستگاه فکری، خود را بازسازی مینماید و با یک دیدگاه و یک جهانبینی، دست به بازسازی اکت سیاسی میزند. سالروز این اساطیر بخشی از این بازسازی و تداوم حرکت اجتماعی و جنبش سیاسی است.
اسطوره ها در جامعه کوردستان بر خلاف دیگر جوامع جغرافیایی نزدیک به خود دارای ساختاری افسانه ای ، تاریخی نیستند و آرشیو شده قابل دسترس می باشند، این عملکرد اسطوره است که باعث کارکتر شدن اش در نقشی اساطیری ست نه نگاهی باستانی افسانه ای،
خوشبختانه این ساختار مدرن پویایی بیشتر جنبش اجتماعی و سیاسی کوردستان را نوید میدهد و برندی است بر قامت جنبش کوردستان...
***
یاد کاک فواد، کاک دکتور قاسملو، کاک سعید و تمام شهدا گرامی باد...

۱۳۹۴ شهریور ۵, پنجشنبه

تراژدی ساختاری کیفی دارد نه کمی! (تراژدی مهاجرت)

"تراژیک چيست؟
واژه تراژيك به جلوه خاصی از جهان و زندگي اطلاق مي شود كه در آن انسان با نيروهايي كه بر او غالب اند و سرانجام نابودش مي كنند ، يا دست كم ناتواني و تيره روزي اش را برايش آشكار مي سازند، در كشمكش است" (میشل ویینی)
***
کشته شدن 50 انسان در کامیونی در مرز اتریش به خودی خود تراژیک است! اما در واقع مهاجرت را باید سرچشمه ی تراژدی دانست. این مهاجرت است که انسان مهاجر را مجبور میسازد دست به حرکتی انتحاری بزند و تمام خطرات را متقبل شود تا در قلب اروپای دمکرات به زندگی ای با چاشنی نگاهی تحقیر آمیز ادامه دهد. انسان مهاجر به دلیل روبرو شدن با غول دهشتناک جنگ و دیکتاتوری که حاصل همان سیاستهای حقوق بشری غرب متمدن است مجبور به ترک سرزمین اش میشود. انسان مهاجر میداند که ماندن در سرزمینی که جشنواره ی جنایت در آن به راه افتاده بدتر خواهد بود از تحقیر نگاه اروپایی و خطرات راه! لااقل در مهاجرت درصدی را باید در نظر گرفت که به قلب اروپای متمدن وارد میشوی اما آنچه در لیبی و سوریه و عراق و ... میگذرد اتمامش صدای الله اکبر گویانی است که چند نقاب به چهره بر نعش ات خواهند گفت...
***
تراژدی را نمیتوان در کمیت خلاصه کرد بلکه اساسا تراژدی خاصیتی کیفی دارد. مهم نیست چند نفر کشته میشوند اینجا کشته شدن بطن و بنیان است! کشته شدن یک پیرمرد مهاجر در اثر خستگی راه همانقدر تراژیک است که کشته شدن 50 نفر در کامیونی بر اثر خفگی!
تراژدی مهاجرت و مرگ پناهنده سالیان سال است به وقوع میپیوندد؛ مرزهای آبی و زمینی اروپای متمدن سالهاست که شاهد مرگ پناهنده گان کورد، افغانستانی، سوریه ای، عراقی و سومالی و لیبیایی و... است! حال عمق کشتار چنان دهشتناک شده است که خود اروپا هم دیگر نمیتواند با مشت آهنین با آن روبرو شود!
***
سیل عظیم مهاجرت انسانی سالهاست از خاورمیانه شروع شده است. از همان هنگام که سیاست غربی سایس-پیکو را درست کرد از همان سال که جمهوری اسلامی را شریک معتمدی برای خودش اش و تجارت اش در نظر گرفت، همان لحظاتی که پول کثیف نفت صدام حسین کرور کرور بمب شیمیایی ساخت هلند و نروژ و بریتانیا و اتریش را به عراق گسیل کرد،همان سالها که در برابر غول کومونیسم، دست به تا دندان مسلح کردن جانوران عرب-افغان نمود( تروریستهای اسلامی که در افغانستان مشغول جهاد اکبر بر علیه کومونیسم شدند به اسم عرب افغان شناخته میشدند) از همان دقایقی شروع شد که لیبی را با دخالت بشردوستانه زیر آماج حملات خود قرار دادند، همان ساعتی که در برابر ورود داعش سکوت کردند و سرمست از بشکه های نفت 20 دلاری که اقتصاد غرب را پویا تر میکرد شاهد جنایت روزافزون آن در سوریه و عراق شدند!
***
امروز رهبران اروپایی سخن از قبول نکردن این وضعیت به میان آورده اند! اینجا باید به این نکته اشاره کرد اساسا قبول نکردن این وضعیت مربوط به حل بحران انسانی در خاورمیانه نیست، بلکه ساختن دیوارهای بتنی چند متری است بر دورادور اروپای متمدن تا از ورود این زامبی های خاورمیانه ای جلوگیری شود! خانم مرکلی که امروز از نقش انسانی کشورش حرف میزند همان خانم مرکلی است که با چهره ای تماما سرد در چشمان کودک فلسطینی نگاه میکند و میگوید"بعضی ها باید برگردند"! حال باید گفت کجا؟ به همان فلسطینی که سایه مرگ بمب و موشک اسرائیل در کمین جان این کودک نشسته است؟! آری این خانم مرکل همان خانم مرکل چند ماه پیش است هیچ فرقی نکرده است!
***
خود فکوس عجیب رسانه ای که به کوچ پناهندگان این روزها تخصیص داده اند را میتوان با دیدی بدبینانه هم تحلیل کرد! دولت استرالیا قبل از سیاست مشت آهنینی که در برابر ورود مهاجرین غیر قانونی در پیش گرفت سعی کرد فوبیایی برای ورود غیر قانونی درست کند! هیچ روزی نبود که رسانه های استرالیایی خبر غرق شدن چند کشتی مهاجر غیر قانونی را کار نکنند! در حالی سالها بود که مهاجران غیر قانونی در سکوت مرگ بار رسانه ای سرنوشت خود را به موجهای خروشان اقیانوس آرام سپرده بودند. همین فوبیا باعث شد که ژنرال چند ستاره ی استرالیایی بر صفحه ی تلوزیون ظاهر شود و بگوید: استرالیا سرزمین شما نخواهد شد مهاجر غیر قانونی! پس خطر مهاجرت غیر قانونی را به جان نخرید!"
***
نکته ی کمیک ماجرا اینجاست که کشورهای غربی مهاجران را ترغیب میکنند به ثبت نام در مراکز سازمان ملل در کشورهایی مانند ترکیه و اردن و ... سرنوشت مهاجران(ی که هر روز شاهد تراژدیهای مختلفی هستند) را سپردن به فاسدترین نهاد بین المللی چیزی بیشتر از کمدی هم باید نام برد! همان سازمانی که مامور آن در کوردستان عراق چشم در چشم پناهنده ی کورد ایرانی میگوید برگرد کشور ات فوق فوق اش چند سالی زندانی میشوی!!!
***
به مسئله ی آمریکا که میرسی کار از کمیک میگذرد! گویا اوباما اعلام کرده است که ما هر مهاجر غیر قانونی که از سوریه وارد خاک آمریکا شود را قبول خواهیم کرد! اینجا باید اوباما گفت این مهاجر غیر قانونی که از ترکیه تا یونان بخواهد بگذرد باید هفت بار جهنم را استقبال کند با پشتک نیم وارو از اقیانوس اطلس بگذرد؟! این فاجعه نتیجه ی سیاست کثیف کشور مطبوعه ی شماست ای رئیس جمهوری طلح طلب آمریکا!!!
***
آری مهاجرت خود تراژدی ایست و تراژدی را نمیتوان کمی تحلیل کرد بلکه ساختاری کیفی دارد...
 ‏