۱۳۹۴ شهریور ۲۰, جمعه

کورد، غم، موزیک

"انسان دیونوسوسی هر قالب و احساسی را به خود می پذیرد، او پیوسته در تغییر است. موسیقی آن طور که امروزه حسش می کنیم هیجانی مطلق است. یک نوع تخلیه عاطفی تمام عیار."
(نیچه)
موسیقی را میتوان پیونده های تمام عواطف انسان با لحظه ای که در آن سپری میکند در نظر گرفت! آن زمان که انسان در بیان عواطف اش به بن بست میرسد این موسیقی است که زبان بازگو کردن فضای درونی و سر ناگفته اش را برعهده میگیرد! موسیقی زبان بی زبان آدمی است که در بدترین لحظه ای که انسان از بازگو کردن واهمه دارد نقش اش را ایفا میکند. 
احساس سرچشمه ای در زمان دارد! زمان به وجود آورنده ی تمام عواطف احساسات و درونیات انسان است!
میتوان گفت هگل به بهترین وجه ممکن رابطه ی انسان و روح وموسیقی را تعریف کرده است، او معتقد است :از آن جا که موسیقی برخلاف هنرهای تجسمی، هنری است که برای دریافت از سوی مخاطب نیازمند گذر زمان است و باز از آن جا که روح نیز عنصری زمانمند محسوب می شود، بنابراین موسیقی این قابلیت را دارد که به طور مخصوص نماینده حیات روح باشد"
***
غم و کارکتر انسان شرقی
انسان شرقی در کل موجودی غمگین است! سیر تاریخی تحولاتی که بر انسان شرقی گذشته است به کاتالیزور بسیار پیچیده ای تبدیل شده است که شاهکاراش را خلق انسانی غمگین شرقی میتوان نام برد! در این میان میتوان گفت انسان کورد ید طولانی در غمگین بودن دارد! غم را میتوان بخشی از پتانسیلی دانست که انسان کورد را با هم جمع میکند! تراژدی چنان تاثیر مخربی بر روح این انسان گذاشته است که غم تبدیل میشود به زنجیری برای پیوند کورد با هم دیگر! این غم به وجود آمده از تراژدی است که ما را جمع میکند، در نظر بگیرید آنچنان که ما به عنوان انسان کورد در غمهای هم شریک میشویم هیچگاه در شادی توانایی شراکت را نداریم! انسان کورد "شریک غم میشود"! بارها این سخن به گوشمان خورده است: در سوگواری باید به یاد هم باشیم، در شادی زیاد مهم نیست! مثالهای فراوانی برای این نظر میتوان بیان کرد. آنچنان ما در سالگرد تراژدیهایمان حس همبستگی میگیرم در پیروزیهایمان آن حس را نداریم! آنچنان که یادی از کشتارهایمان میتواند مارا پیوند دهد هیچگاه در یادمان پیروزهایمان این پیوند را نمیتوانیم بنا نهیم!
انسان کورد موجودی بس غمگین است!
***
غم در موسیقی و ادبیات کورد به عنوان شاخصه ای مهم!
موسیقی و ادبیات کورد هم مانند روح خود انسان کورد اساسا جریانی غمگین دارد. در شادترین تمهای موسیقی کوردی که حقیقتا تم سریعی هم هست غمی نهفته پنهان میشود! کافی است یک بار به نهان موسیقی اش گوش دهید! موسیقی فاخر کورد دارای ضرب آهنگ غمگینی است و ژانر شاد اش کمتر مورد توجه فرار میگیرد!مخاطب اش هم قطعا کمتر! این نوع غم را میتوان در ادبیات شفاهی و نوشتاری کورد هم دید! تراژدی مرگ( سیدوان) تراژدی عشق(مه م و زین) تراژدی آزادی (قلعه ی دم دم) و ... تماما با پایانی غمگین به اتمام میرسند!
***
غم بخشی از ساختار درونی ماست! با آن زندگی میکنیم! از آن لذت مبیریم و به صورت مازوخیستی به آن عشق میورزیم! ما با غم زندگی میکنیم...!
***
موسیقی متن کارتون "بچه های کوه آلپ" حقیقتا یکی از بیادماندنی ترین موسیقهای متنی است که به شنیده ام! سرشار است از خاطرات، موزیکی که با گذر زمان هیچگاه تکراری نشد و در همان حال غم نهفته اش تنها چیزی که میتواند دقیقا حس درونی ام را بدون گفتن هیچ سخنی بیان کند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر