۱۳۹۴ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

شرفکندی، کاریزمایی عملگرا

حزب دمکرات کوردستان را میتوان جزء آن دسته از سازمانهای سیاسی دانست که در معرفی کردن رهبران کاریزماتیک به جنبش سیاسی اجتماعی کوردستان ید طولانی داشته است. این حزب در سالیان حضوراش در بستر حرکت اجتماعی کوردستان رهبران موفقی را به عنوان سکاندار حرکت اش معرفی نموده، رهبرانی که هر کدام خود مولدی برای ادامه حرکت سیاسی اجتماعی جنبش کوردستان بوده اند. رهبرانی که هیچگاه از بستر اجتماعی سیاسی جنبش کوردستان خود را جدا نکردند تا آنجا که بر سر اعتقاد به جنبش سیاسی که رهبریت آنرا به عهده داشته اند متعهدانه جان خویش را نیز فدا نموده اند.
بعد از ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو شاید گفت تنها وجود شخص صادق شرفکندی بود که توانست حزب را از تراژدی مرگ رهبریت نجات دهد و جنبش سیاسی کوردستان را همچنان باپرجا به ادامه حرکت ترغیب نماید!
***
کاریزما کیست؟
کاریزما (charisma) کلمه ای یونانی به معنای موهبت است،یا همان تفاوت استثنائی! ماکس وبر را میتوان نظریه پرداز و مبلغ نظربه رهبر کاریزما در نظر گرفت!هرچند بعدها بسیاری از تحلیلگران به این مقوله پرداخته اند!
میتوان گفت کاریزما دارای شخصیت متمایزی است که به دلیل بودن این نوع شخصیت، از طرف اعضا چنان با او برخورد میشود که گویی رهبریت دارای کیفیتی استثنائی است که قدرت تحلیل بیشتری به نسبت افراد عادی دارد.
***
شرایط به وجود آمدن شخصیت کاریزما
وبر معتقد است که رهبري کاريزماتيک پديده‌اي است که اغلب در شرايط و وضعيت‌هاي منحصر بفرد و نادر ظهور مي‌کند!
به وجود آمدن رهبران کاریزما دقیقا در خلال زمانی است که بحران اجتماعی در بستر اجتماع، جنبش، سازمان و ... به وقوع پیوسته است! در چنین فضایی است که رهبر کاریزما متولد میشود و سکان حرکت اجتماعی، جنبش سیاسی یا سازمان انقلابی را به دست میگیرد! باید در نظر داشت خود بحران و خلاء عاطفی و مدیریتی در مقبول شدن رهبر نزد اعضا تاثیر بسزائی ایفا میکند! همانطور که فروید اعتقاد دارد چنین روابطی( روابط رهبر با اعضا) را در چهارچوب روابط پدر گونه باید تحلیل کرد. «قاطعيت و قدرت اراده و فعاليت پرانرژي (خصيصه‌هاي مرتبط با رهبران) بخشي از تصوير يک پدر است! که اعضا نیز با همچین تصویری به شخص رهبر نگاه میکنند!
***
چرا باید شرفکندی را رهبری کاریزما عملگرا در نظر گرفت!؟
دقیقا شرفکندی در اوج بحران سکاندار حزب دمکرات میشود! بعد از شهادت دکتر عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب در وین توسط عوامل جمهوری اسلامی بسیاری از تحلیلگران سیاسی و همچنین خود جمهوری اسلامی بر این باور اعتقاد داشتند در نبود عبدالرحمان قاسلمو به عنوان شخص اول حزب و جنبش رهایی بخش کوردستان، جنبش اجتماعی - سیاسی کوردستان قطارش از ریل خارج خواهد شد و باید انتظار داشت در آینده ای نه چندان طولانی مسئله ی کوردستان بدون هیچگونه هزینه ی خاصی تمام شود.
در پی شهادت دکتر قاسملو و بحرانی که حزب دچار آن شد فقط وجود صادق شرفکندی بود که توانست در اوج بحران به وجود آمده حزب را دوباره بازسازی نماید و جنبش کوردستان را چنان رهبریت نماید که دوران پسا قاسملو حرکت اجتماعی و سیاسی با همان سرعت قبل به راه خویش ادامه دهد.
(شریف هژاری در مصاحبه ای که با چند تن از اعضای رهبریت اتحادیه میهنی کوردستان داشته است مینویسد: بسایری از جریانات سیاسی آنزمان بعد از شهادت دکتر قاسملو بر این نظر موافق بودند که با وجود چنین ضربه مهلک، وضعیت حزب دمکرات به سوی بحران کشیده خواهد شود اما نه که چینین وضعیتی به وجود نیامد بلکه در مدت دبیر کلی صادق شرفکندی بیشترین تلفات به جمهوری اسلامی وارد آمد "بخصوص در مناطق شمالی کوردستان داخل جغرافیای ایران"، همچنین در این مدت شاخه سیاسی حزب در اروپا به خوبی توانسته بود نظر سازمانهای آزادی بخش و دمکراسی طلب غربی را به سوی جنبش کوردستان بیش از پیش متوجه خود سازد. )
شرفکندی معتقد بود که فعالیت بیشتر حزب دمکرات چه از لحاظ نظامی، چه از لحاظ جنبشهای مدنی کوردستان در داخل جغرافیای ایران، چه از لحاظ فعالیت های سیاسی ضامن پیروزی سریعتر جنبش رهایی بخش کوردستان میشود،( فضای بسیار وسیعی برای مبارزه وجود دارد که دارای ابعاد گوناگون و راه های مختلفی است، مهم حس ملی و انقلابی است، مهم تعهد ما به انقلاب و جنبش سیاسی کوردستان است ، رفیقان باور داشته باشید در این بستر وسیع چه چیزی زیاد است راه برای مبارزه! "صادق شرفکندی") او به خوبی درک کرده بود که جمهوری اسلامی در بحران به سر میبرد، توانایی ادامه حرکت نظامی را به مانند گذشته ندارد، همچنین ابعاد مخرب جنگ 8 ساله بر اقتصاد ایران چنان فشاری را بر نظام وارد ساخته است که ادامه جنگ در مناطق کوردستان به صورت سراسری عملا غیر ممکن مینمود!
شرفکندی با تمام وجود اعقاد به مبارزه ی چند لایه در جنبش کوردستان داشت و این را ضامن پیروزی جنبش.
شخصیت شرفکندی آنگونه که همرزمان، کادرهای حزب دمکرات، دیگر رهبران جریانات سیاسی کوردستان و ایران تعریف میکنند، شخصیتی با ثبات، عملگرا، متعهد به آرمانهای انقلابی، با دسپلین مشخص حزبی و همچنین ریسک پذیر بوده است. شرفکندی جزء معدود رهبران سیاسی کوردستان است که توانایی ریسک بالا را همیشه داشته است. باید گفت ریسک کردن مشخصه ی ثابت در انقلاب به شمار می آید، هیچ انقلابی بدون داشتن توانایی ریسک پذیری را نمیتوان انقلابی متعهد در نظر گرفت، چون اساسا خود انقلاب بخشی از یک ریسک بزرگ است! شرفکندی به خوبی در مدت زمامداری خود به عنوان رهبر یک جریان انقلابی ریسک و اکت سیاسی را با هم ادغاام نمود که فعالیت مستمر نظامی، سیاسی در دوران دبیر کلی او خود گواه بر این مسئله است.
چنین خصائصی به وضوح باعث شد که جمهوری اسلامی ریسک بزرگی در رابطه با حذف یکی از مخالفین خود انجام دهد، حاکمیت به خوبی بر این مسئله واقف بود که با این ترور جامعه جهانی بصورت قاطعانه ای با چنین عمل جنایتکارانه ای برخورد خواهد کرد و میزان پیامدهای آن بیشتر از ترورهای قبلی خواهد بود.(در عمل هم چنین شد، بعد از ترور میکونوس کشورهای غربی به صورت آشکارا روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی متوقف کردند، حال اگر روابط پنهانی و غیر دیپلماتیکی وجود داشته است برمیگردد به سیاستهای دوگانه غرب در قبال دولتهای دیکتاتوری) اگر در رابطه با ترور دکتر قاسملو جناحهایی در داخل نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی موافق این ترور در آن زمان مشخص نبودند در رابطه با ترور شرفکندی تمام بدنه نظام جمهوری اسلامی موافق به انجام چنین عملیاتی بود!
جمهوری اسلامی به خوبی این نکته را درک کرده بود که مسئله ی کورد با وجود رهبریت صادق شرفکندی بر جنبش سیاسی – اجتماعی کوردستان میتواند دارای هزینه های بسیار بالایی باشد بنابراین حذف چنین شخصیتی بر جنبش میتواند حرکت قطار جنبش کوردستان را تا حد زیادی آهسته نماید!
متاسفانه جمهوری اسلامی توانست خود را از زیر بار ابعاد گوناگون سیاسی و اقتصادی که ترور میکونوس به وجود آورد خارج نماید! حاکمیت به دیکتاتوریت خود ادامه داد و متاسفانه جنبش سیاسی- اجتماعی کوردستان بعد از ترور دکتر صادق شرفکندی سرعت اش در ادامه ی راه کمتر شد، هرچند هیچگاه جمهوری اسلامی موفق به متوقف کردن جنبش سیاسی کوردستان حتی با وجود ترور رهبران اش نشد .
با این حال جنبش کوردستان به صورت عجیبی اجتیاج به رهبریتی دارد که همانند صادق شرفکندی بر ریسک کردن هرچه بیشتر در جریان انقلاب اصرار بورزد و در همان حال تعهد به نسبت کوردستان داخل جغرافیای ایران اساس تصمیم سیاسی اش باشد!
یاد و نام دکتر صادق شرفکندی، فتاح عبدلی، همایون اردلان، نوری دهکردی و تمام شهدای راه آزادی، دمکراسی، عدالتخواهی، برابری طلبی و جنبش سیاسی - اجتماعی کوردستان گرامی باد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر